شوکولات

Friday, October 26, 2007

............................


Thursday, October 18, 2007

دفتر خاطرات

اینجا شده دفتر خاطرات اختصاصیه خودم چه حالی میده ! جایی که از چشم همه پنهانه فقط خودم و خودم
...................... و یاد تو

Tuesday, October 16, 2007

؟

ایام خماری داره زیادی طولانی میشه و روز ها و ساعتهای بی بازگشت میگذرند نمیدونم الان کجایی اس ام اس عیدت اومد اما اینم اونی نیست که من میخوام....................... منتظرتم تا ........راستی هیچ به من فکر میکنی؟

Saturday, October 13, 2007

دعا

چون هستی من زهستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست

Thursday, October 11, 2007

فردا

بازم همه خوابن .....فردا صبح کاررو تعطیل کردم ....یعنی که توخونم ....یعنی که بازم نگاهم یکی در میون به مبایل دوخته شده که خبری از تورو نشون بده......یعنی بازم ساعت ها در آرزو میگذرند ...یعنی من بازم از خدا عیدی تورو میخوام....یعنی درخت آرزوهامو با اشکام باید آب بدم......... یعنیفردا هم روزخیلی قشنگیه

Tuesday, October 09, 2007

یه سوال

یعنی فکر میکنین منم باید چله بشینم؟

روز ها

چند روز گذشته نمیدونم ....من معتاد تو بودم .....تا بینهایتم میمونم........ تو هر بازی تخته.... تو هر نسخه ای که می پیچم ....... تو هر گردش به راست خروجی های اتوبان ..........تو هر چایی که مینوشم ...توهر عشق بازی......تو هر کلاس زبان ... تو هر زنگ مبایل........تویی و تویی وتویی وتو.......... تو و خاطره هات .....تو و صدای خنده هات..... تو ونگاه تیزت....... توواون دستای گوشتالو ......تو همه تو ............

Friday, October 05, 2007

قهرو آشتی

بازم رفتی .............این دفعه من فرستادمت که بری................... یا هنوز زمانش نرسیده........یا چشاییم اشکال داره ........اماهنوز اون مزه شیرینش تو دهنم نیومده .................برو.....................تا با جذبه عشق برگردی